عصر یک جمعه دلگیر، دلم گفت
بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان
نرسیده است؟ چرا آب به گلدان نرسیده
است؟ چرا لحظه ی باران نرسیده است؟ و
هر کس که در این خشکی دوران به لبش
جان نرسیده است، به ایمان نرسیده است
و غم عشق به پایان نرسیده است. بگو
حافظ دل خسته ز شیراز بیاید بنویسد
که هنوز هم که هنوز است چرا یوسف گم
گشته به کنعان نرسیده است؟ دل عشق
ترک خورد; گل زخم نمک خورد; زمین
مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به
انبوه فقط برد، زمین مرد، زمین
گفت: در میزنند مهمان است
گفت: آیا صدای سلمان است؟
این صدا، نه صدای طوفان است
مزن این خانه مسلمان است
... مادرم رفت پشت در، اما...
گفت: آرام ما خدا داریم
ما کجا کار با شما داریم
و اگر روضهای به پا داریم
پدرم رفته ما عزاداریم
پشت در سوخت بال و پر، اما
آسمان را به ریسمان بردند
آسمان را کشان کشان بردند
پیش چشمان دیگران بردند
مادرم داد زد بمان! بردند
بازوی مادرم سپر،اما
بین آن کوچه چند بار افتاد
اشک از چشم روزگار افتاد
پدرم در دلش شرار افتاد
تا نگاهش به ذوالفقار افتاد
گفت: یک روز یک نفر اما...مرهم زخم علی مرتضی در کوچه ها!
خواهد آمد..
به نام عشق
زیر باران دوشنبه بعد از ظهر
اتفاقی مقابلم رخ داد
وسط کوچه ناگهان دیدم
زن همسایه بر زمین افتاد
سیب ها روی خاک غلطیدند
چادرش در میان گرد وغبار
قبلا این صحنه را...نمی دانم
در من انگار می شود تکرار
آه سردی کشید،حس کردم
کوچه آتش گرفت از این آه
و سراسیمه گریه در گریه
پسر کوچکش رسید از راه
گفت:آرام باش! چیزی نیست
به گمانم فقط کمی کمرم...
دست من را بگیر،گریه نکن
مرد گریه نمی کند پسرم
چادرش را تکاند، با سختی
یا علی گفت و از زمین پا شد
پیش چشمان بی تفاوت ما
ناله هایش فقط تماشا شد
صبح فردا به مادرم گفتم
گوش کن ! این صدای روضهء کیست
طرف کوچه رفتم و دیدم
در ودیوار خانه ای مشکی است
با خودم فکر می کنم حالا
کوچه ء ما چقدر تاریک است
گریه،مادر،دوشنبه،در،کوچه
راستی! فاطمیه نزدیک است...
سید حمید رضا برقعی
واحد ادبی کانون فرهنگی هنری طیار مسجد جامع شهرک محمد بن جعفر طیار(ع)
ستاد برگزاری شب شعر عاشورایی طوفان واژه ها
حضرت زهرا(س)-شهادت
من میروم دگر ز کنارت پسر عمو
دیدار ما به روز قیامت پسر عمو
من می روم و مونس شب هات می شود
یک چاه و قبر مخفی و غربت پسر عمو
من حاضرم قسم بخورم که ندیده ام
از تو به غیر مهر و محبت پسر عمو
دنیای تو مگر که به آخر رسیده است
برخیز، جان من به فدایت پسر عمو
چشمت کجاست قطرۀ اشکی به من بده
می خواهمش برای شفاعت پسر عمو
گریه مکن فدای سرت هرچه شد، زیاد...
...کاری نبود عمق جراحت پسر عمو
شرمنده ام غلاف عدو دست من برید
بر دوش مانده بارِ خجالت پسر عمو
واحد ادبی کانون فرهنگی هنری طیار مسجد جامع -ستاد برگزاری شب شعر عاشورایی طوفان واژه ها
طوفان واژه ها اینک دیگر متعلق به شهرک محمد بن جعفر طیار یا شهرستان دزفول یا استان خوزستان تنها نیست بلکه حرکتی فرهنگی در سطح کشور است..
شاعران برجسته ی همدان و رشت و .. بسیار نقاط در این حرکت عظیم شریک هستند. ...
http://iqna.ir/fa/News/1310397
http://tnews.ir/khabar/1C9E18735068.html
http://www.khoozna.com/telex-30364.html
http://www.honardez.ir/?p=8458
و تشکر از همه عزیرانی که در این حرکت عظیم حسینی مشارکت داشته اند به امید هرچه باشکوه تر برگزار شدن این حرکت عظیم حسینی...