مسجد جامع شهرک محمّد بن جعفر طیّار(ع)

مسجد جامع شهرک محمّد بن جعفر طیّار(ع)

کانون فرهنگی هنری طیّار
مسجد جامع شهرک محمّد بن جعفر طیّار(ع)

مسجد جامع شهرک محمّد بن جعفر طیّار(ع)

کانون فرهنگی هنری طیّار

محفل انس با قرآن کریم

به گزارش واحد رسانه ای طیار، به مناسبت ماه بهار قرآن، ماه مبارک رمضان به یاد شهدای انقلاب اسلامی و شهدای دفاع مقدس، محفل انس با قرآن کریم با حضور قاری بین المللی سید محمد جواد حسینی(از مشهد مقدس) در شب  پنجشنبه 11 تیر (15 ماه مبارک رمضان) در شب میلاد امام حسن مجتبی(ع) در سالن فرهنگی ورزشی ولایت شهرک محد بن جعفر طیار(ع) برگزار می گردد.
شهرک محمد بن جعفر

گفتگو با سید محمد جواد حسینی قاری بین‌المللی قرآن کریم

آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند

http://sahebnews.ir/files/uploads/2013/09/url.jpg

سید محمد جواد حسینی متولد 1362 است و قرائت قرآن را از دوران کودکی آغاز کرده و نخستین معلم و استاد وی بردار بزرگترش سیدحسن حسینی بوده است که مراحل روخوانی و روانخوانی و همچنین بخشی از تجوید را نزد ایشان آموخته و به صورت حرفه‌ای‌تر نیز صوت و لحن را خدمت استاد مصطفی جاویدی آموخته است و چند سالی است که از محضر حاج سید مجتبی سادات فاطمی کسب فیض می‌کند. وی برای اولین بار در بیست و ششمین دوره مسابقات بین‌المللی قرآن کریم ایران که یکی از معتبرترین مسابقات قرآن کریم در جهان اسلام به شمار می‌رود حضور یافت و موفق شد که رتبه نخست در رشته قرائت را به خود اختصاص دهد. حسینی، پیش از این تنها یک بار در مراسم حج توفیق حضور و قرائت قرآن را داشته؛ اما درمسابقات متعدد داخلی در سطح ملی و کشوری مانند مسابقات بسیج، دانش‌آموزی، اوقاف و... حضور و در آنها نیز رتبه اول را به دست آورده است.

 

فارغ از قرائت و حفظ آیات کلام الله مجید، فکر می‌کنید آن حس و درک و همچنین ارتباط عمیق با آیات الهی چقدر در موفقیت کار یک حافظ یا قاری قرآن می‌تواند تاثیرگذار باشد؟


هر آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند. این موضوع کاملا ارتباط مستقیم با هم دارد، شما از شنیدن لحن یک قاری ممکن است تا حد زیادی به روحیاتش هم پی ببرید، این که قاری چگونه بتواند با آیات ارتباط برقرار کند، بسیار مهم است و البته خود محفلی که در آنجا می‌خوانید هم خیلی مهم است بعضی مواقع شما در حال تلاوت هستید و می‌بینید که مستمعین و حاضران هم حس شما را و معانی و مفاهیم آیات را درک می‌کنند و از قرائت شما لذت می‌برند و توجه کامل به شما دارند، خب این خیلی تاثیر مثبت دارد. احساس شما را رها می‌کند و گوشه‌هایی را می‌خوانید و اجرا می‌کنید یا اشاره به طبقات خاص صوتی می‌کنید که این اصلا برنامه‌ریزی شده نیست و به صورت رها و خلاقانه، خود شما به این گوشه‌ها دست پیدا کرده‌اید.


خود شما هنگامی که آیه یا سوره‌ای را حفظ و تلاوت می‌کنید، آیا به تفاسیر هم مراجعه می‌کنید؟

معمولا سعی می‌کنم این کار را انجام دهم، البته شاید نتوانم خیلی در بخش تفسیر فعال باشم که معتقدم این خودش نقطه ضعف است، ولی معمولا روی آیاتی که می‌خواهم بخوانم، مطالعه می‌کنم و فکر می‌کنم و همچنین معانی را مرور می‌کنم.


پس به اعتقاد شما، بهتر است که قاری در کنار قرائت به تفسیر و معنا هم بپردازد؟

بله حتی پیشنهاد می‌کنم قاری قرآن قبل از آن که قرائت خود را آغاز کند، خودش برای حاضران توضیح دهد که چون قرآن به زبان عربی است و مردم شاید معانی را نفهمند، خیلی خوب است که قاری درباره آیاتی که می‌خواهد بخواند، قبلش توضیح دهد و بگوید این آیات در چه ارتباطی است و شان نزول آنها چیست و چه مناسبتی با مراسم و محفلی که در آن هستیم، دارد و حتی در ارتباط با اجرای خودش نیز می‌تواند توضیح دهد این که در چه دستگاهی است و چرا این لحن و بیان را انتخاب کرده و... متاسفانه این موضوع و روش در ایران باب نشده است.


همه آیات، سوره‌ها و اصلا کلمه به کلمه قرآن کریم ارزشمند است، اما شما به عنوان یک قاری آیا به آیه‌ای خاص دلبستگی ویژه‌ای دارید که دوست داشته باشید آن را بیشتر از بقیه آیات قرائت کنید؟


همان طورکه اشاره کردید همه آیات و سوره‌ها زیبا و خاص است، ولی من آیه‌ای که بیشتر دوست دارم و حالم را دگرگون می‌کند، آیه‌ای است که در سوره مبارکه انسان است: «و به [پاس] دوستی [خدا] بینوا و یتیم و اسیر را خوراک می‌دادند ]و در دل می‌گویند[ ما برای خشنودی خداست که شما را اطعام می‌کنیم و پاداش و سپاسی از شما نمی‌خواهیم» که این آیه به نوعی یادآور امام علی (ع) است.


ذهنیتی که از سبک قاریان ایرانی در جهان اسلام وجود دارد که آنها را با این سبک یا مولفه بشناسند، چیست؟ آیا قاریان ایرانی همان سبک مصری‌ها را ادامه می‌دهند یا سبک خاصی برای خودشان نیز دارند؟


معمولا ذهنیتی که از قاریان ایرانی در جهان اسلام وجود دارد، این است که آنها قاریان ایران را خیلی خوش صدا و خوش لحن می‌دانند و همچنین می‌گویند قاریان ایران خیلی خوب تقلید می‌کنند. در خصوص سبک هم ببینید الان به آن معنای واقعی در خود مصر هم سبک وجود ندارد، مثلا استاد عبدالفتاح تاروتی سبکشان نزدیک به شحات انور است، خب البته گوشه‌هایی هم از خودش اضافه کرده است.

کسانی مانند استاد مصطفی اسماعیل، استاد منشاوی، عبدالفتاح شعشاعی، شیخ محمد رفعت این بزرگان قرائت را به اوج رسانده‌اند یا به تعبیری سیراب کرده‌اند و اگر شما بخواهید گوشه‌ای در تلاوت اجرا کنید که در خواندن و قرائت این استادان مصری نباشد، خیلی دشوار است و شاید بتوان ادعا کرد که امروز کسی در ایران سبک خاص خودش را ندارد، البته ما قاریانی داریم که با صدای خاص خودشان و احساس خاص‌شان می‌خوانند. استادانی مانند حاج محمد آقای شاکرنژاد یا حاج سعید آقای طوسی یا حاج احمدآقای ابوالقاسمی ولی بیشتر در قالب تقلید است، لحن را که گوش می‌کنید و دقت می‌کنید، می‌بینید که تحت تاثیر استادان مصری است این نه‌تنها در مورد ایرانی‌ها که همه قاریان این گونه هستند و حتی همان‌طور که گفتم، خود مصری‌ها هم امروز بیشتر تقلید می‌کنند.


اگر اجازه دهید یک مقدار از این موضوع فاصله بگیریم و به توجه مسوولان به امور و فعالیت‌های قرآنی بپردازیم. به گفته مسوولان، توجه به قرآن در طول سال‌های اخیر حتی در زمینه بودجه بسیار افزایش داشته است، تا آنجا که عنوان می‌شود در دولت نهم و دهم بودجه قرآنی کشور 20 برابر شده است، شما به عنوان فعال قرآنی، این افزایش بودجه و توجه را تا چه اندازه ملموس می‌دانید؟


الحمدلله در طول سال‌های اخیر توجه بسیار خوب بوده است. امسال محافلی که در سطح کشور برگزار شد، خیلی خوب بود و در بحث بودجه هم توجه خیلی بیشتر شده است، ولی فکر می‌کنم در زمینه فعالیت‌های قرآنی موازی کاری خیلی زیاد است، اگر وزارتی به عنوان وزارت قرآن در کشور و در جمهوری اسلامی داشتیم که برنامه ریزی و سیاستگذاری می‌کردند، خیلی شرایط بهتری داشتیم.

الان بودجه قرآنی کشور زیاد شده است البته من مخالف برنامه‌های متعدد و کثرت برنامه‌های قرآنی نیستم ولی شما ببینید آموزش و پرورش برای خودش، ارتش، سپاه، دانشگاه، اوقاف و... هر کدام برای خودشان مسابقه و برنامه‌های مختلف اجرا می‌کنند و این کار بودجه فراوانی می‌برد اگر این رقم بیاید و به یک وزارت با عنوان وزارت قرآن اختصاص پیدا کند، فکر می‌کنم تاثیرش در جامعه برای توسعه فرهنگ قرآنی بسیار عمیق‌تر باشد. همچنین باید در زمینه رسانه‌ها و تبلیغات هم بیشتر کار شود همین مسابقات بین‌المللی اگر زیاد تبلیغ شود و اهمیت واقعی آن به مردم شناسانده شود، تاثیری که در جامعه خواهد گذاشت دوچندان می‌شود، ولی خود من به عنوان یک قاری خبر ندارم که در مسابقات دانشجویی یا مسابقات دانش‌آموزی چه کسی رتبه آورده و اول شده است، پس به توجه بیشتر رسانه‌ها و تبلیغات بیشتر نیاز داریم.

هدف ما از برگزاری مسابقات، از تربیت فعالان قرآنی و از همه فعالیت‌های قرآنی این است که جامعه قرآنی داشته باشیم و تبعات و تاثیرهای آن را در میان تک تک افراد جامعه ببینیم، اگر بودجه کلانی را خرج می‌کنیم نتیجه‌اش را در جامعه باید دید و مردم هم باید فرهنگ و رفتار قرآنی داشته باشند.


البته پیش از این قرار بود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی معاونت قرآنی داشته باشد، ولی شما معتقدید که باید اصلا وزارتی را برای این موضوع اختصاص دهند؟

بله، اما جمهوری اسلامی باید وزارت قرآن داشته باشد. وزارت ارشاد بخش‌های مختلف و گرفتاری‌های فراوان دارد. سینما، شعر، داستان، موسیقی، تئاتر، نشر، کتاب و... خیلی موارد دیگر هم وجود دارد که وزارت ارشاد باید به آنها بپردازد. پس قرآن نیاز به یک وزارتخانه دارد که به صورت تخصصی به تفسیر، قرائت و حفظ، رشد، توسعه فرهنگ و رفتار قرآنی در کشور بپردازد.


در کشور ما و در بعضی از مراکز فرهنگی و دینی مردمی و حتی دولتی موسساتی وجود دارد که نوجوانان و جوانان را با این شعار که در مدت یک سال یا چندماه حافظ کل قرآن یا قاری حرفه‌ای می‌شوند جذب می‌کنند، شما این نوع رفتار و فعالیت این مراکز را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

من با وجود آنها موافقم، ولی اول باید در ذهن بچه‌ها و کودکان علاقه و انگیزه ایجاد کرد و حتی شنیده‌ام مرخصی تحصیلی و تسهیلات دیگری هم به آنها می‌دهند. ما اگر چنین موسساتی نداشته باشیم و اگر برنامه‌ریزی کنیم که این بچه درسش را بخواند، اما خودش به دنبال قرآن، حفظ و قرائت برود خیلی بهتر است. پس حالا این سوال مطرح می‌شود که این کودک یا نوجوان چگونه جذب قرآن و حفظ و قرائت شود؟

یک بخش به استعداد و شرایط خانوادگی برمی‌گردد، اما یک بخش هم الگوسازی است. کودک و نوجوان باید ببیند که یک قاری یا حافظ کل قرآن مورد توجه جامعه است، چه از نظر معنوی و چه از نظر مادی. امروز قاریان خوبی داریم که به لحاظ اقتصادی واقعا مشکل دارند، کافی است تا آن نوجوان و کودک یک قاری را با یک فوتبالیست مقایسه کند. حجم پرداختن رسانه‌ها به آنها که اصلا قابل قیاس نیست و درآمد و وضعیت اقتصادیشان هم که اصلا قابل مقایسه نیست، پس وقتی الگوسازی هم نمی‌شود دیگر چه انتظاری باید داشت. یک مثال ملموس می‌زنم، خود ما در مشهد قاریان بسیار خوبی داشتیم که با لحن‌ها و صداهای خیلی خوب قرآن را به صورت جدی و حرفه‌ای قرائت می‌کردند، ولی الان دیگر آنها را کمتر می‌بینیم خود من بارها با آنها تماس و سراغشان را می‌گیرم و دعوتشان می‌کنم که به محافل بیایند تا مردم از وجود و صدایشان استفاده کنند، ولی گرفتارند؛ گرفتار دغدغه‌های زندگی و معیشت. یک قاری ابتدا باید از نظر معیشت و زندگی یک حداقل‌هایی را داشته باشد.