مسجد جامع شهرک محمّد بن جعفر طیّار(ع)

مسجد جامع شهرک محمّد بن جعفر طیّار(ع)

کانون فرهنگی هنری طیّار
مسجد جامع شهرک محمّد بن جعفر طیّار(ع)

مسجد جامع شهرک محمّد بن جعفر طیّار(ع)

کانون فرهنگی هنری طیّار

شهید سید رحمان غفاری

بسم رب الشهدا

میخواهیم خاطره ای از یکی دیگر از شیر دلان و سنگر سازان بی سنگر را برای شما بیان کنیم .

این خاطره از زبان همسر شهید سید رحمن غفاری است به گفته ی همسر شهید در آخرین روز که روز موعود این شهید والامقام بود و می خواست راهی جبهه شود.  که شهید بعد از چند مدت به خانه برگشت و فرزندان را برای آخرین بار از ته دل و عاشقانه بوسید ، فرزندان او کوچک بودند یکی 6ساله و یکی 4ساله و دیگری 1ساله بود. آنها نمی دانستند که این بوسه ی خداحافظی با بابایشان می باشد شهید چند بار این کار را کرد ، گویی نمی توانست آنها را ترک کند ، او با دلی مملو از عشق به کربلا بازگشت و می دانست که دیگر من و فرزندانم را نمی بیند. بعد از مدتی خبر پیوستن او به راه حق و رسیدن او به عشق را برایمان آوردند . من ماندم و سه دختر کوچک و عکسی از پدر شهیدشان بر دیوار خانه .

ای شهید که خون تو کفنِ رنگین است         خانه در سوگ تو ماتم زده و غمگین است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد