مسجد جامع شهرک محمّد بن جعفر طیّار(ع)

مسجد جامع شهرک محمّد بن جعفر طیّار(ع)

کانون فرهنگی هنری طیّار
مسجد جامع شهرک محمّد بن جعفر طیّار(ع)

مسجد جامع شهرک محمّد بن جعفر طیّار(ع)

کانون فرهنگی هنری طیّار

مراسم عزاداری ایام فاطمیه

مراسم عزادرای ایام فاطمیه مسجد جامع شهرک محمد بن جعفر طیار(ع)

13فروردین 1393


با حضور مداح کشوری نبوی


http://s5.picofile.com/file/8119312734/DSC08382.jpg


http://s5.picofile.com/file/8119312650/DSC08379.jpg


http://s5.picofile.com/file/8119312700/DSC08381.jpg

ادرو جهادی..

به گزارش واحد رسانه ای کانون فرهنگی هنری طیار، به مناسبت تعطیلات ایام نوروز 1393 جوانان شهرک محمد بن جعفر طیار(ع) و جلسات مساجد این شهرک با عنوان اولین گروه جهادی غیر دانشگاهی  منطقه از طرف پایگاه مقاومت بسیج و کانون های فرهنگی مساجد شهرک محمد بن جعفر طیار(ع) به مدت 4 روز  به روستای  محروم بیشه بزان  منطقه شهیون رفته اند تا به جهادی عمرانی  ، فرهنگی بپردازند. لازم به ذکر است مقدار قابل توجه هزینه های این اردوی جهادی از طریق خیرین شهرک محمّد بن جعفر طیار(ع) تامین شده است.

گفت در می زنند مهمان است ..


دانلود کلیپ شعر خوانی

شهرک محمد بن جعفر طیار(ع)


گفت: در می‌زنند مهمان است
گفت: آیا صدای سلمان است؟
این صدا، نه صدای طوفان است
مزن این خانه مسلمان است
...
مادرم رفت پشت در، اما...
 
 
گفت: آرام ما خدا داریم
ما کجا کار با شما داریم
و اگر روضه‌ای به پا داریم
پدرم رفته ما عزاداریم
پشت در سوخت بال و پر، اما

آسمان را به ریسمان بردند
آسمان را کشان کشان بردند
پیش چشمان دیگران بردند
مادرم داد زد بمان! بردند
بازوی مادرم سپر،اما

بین آن کوچه چند بار افتاد
اشک از چشم روزگار افتاد
پدرم در دلش شرار افتاد
تا نگاهش به ذوالفقار افتاد


گفت: یک روز یک نفر اما...مرهم زخم علی مرتضی در کوچه ها!

خواهد آمد..

سیب ها روی خاک غلطیدند

به نام عشق


دانلود کلیپ شعر خوانی


 

زیر باران دوشنبه بعد از ظهر

اتفاقی مقابلم رخ داد

وسط کوچه ناگهان دیدم

زن همسایه بر زمین افتاد

سیب ها روی خاک غلطیدند

چادرش در میان گرد وغبار

قبلا این صحنه را...نمی دانم

در من انگار می شود تکرار

آه سردی کشید،حس کردم

کوچه آتش گرفت از این آه

و سراسیمه گریه در گریه

پسر کوچکش رسید از راه

گفت:آرام باش! چیزی نیست

به گمانم فقط کمی کمرم...

دست من را بگیر،گریه نکن

مرد گریه نمی کند پسرم

چادرش را تکاند، با سختی

یا علی گفت و از زمین پا شد

پیش چشمان بی تفاوت ما

ناله هایش فقط تماشا شد

 

صبح فردا به مادرم گفتم

گوش کن ! این صدای روضهء کیست

طرف کوچه رفتم و دیدم

در ودیوار خانه ای مشکی است


با خودم فکر می کنم حالا

کوچه ء ما چقدر تاریک است

گریه،مادر،دوشنبه،در،کوچه

راستی! فاطمیه نزدیک است...


سید حمید رضا برقعی



واحد ادبی کانون فرهنگی هنری طیار مسجد جامع شهرک محمد بن جعفر طیار(ع)

ستاد برگزاری شب شعر عاشورایی طوفان واژه ها