مسجد جامع شهرک محمّد بن جعفر طیّار(ع)

مسجد جامع شهرک محمّد بن جعفر طیّار(ع)

کانون فرهنگی هنری طیّار
مسجد جامع شهرک محمّد بن جعفر طیّار(ع)

مسجد جامع شهرک محمّد بن جعفر طیّار(ع)

کانون فرهنگی هنری طیّار

پنجمین شب شعر “خیمه گاه آفتاب” برگزار می گردد

پنجمین همایش عشر عاشورایی خیمه گاه آفتاب با حضور شاعر برجسته کشوری “حامد عسکری” و شعرای برجسته استان خوزستان برگزار می گردد

به گزارش دزمهراب به مناسب فرا رسیدن ایام محرم  به همت موسسه فرهنگی عاشورایی خیمه گاه آفتاب پنجمین همایش شعر عاشورایی خیمه گاه آفتاب با حضور شاعر برجسته ی کشوری “حامد عسکری” و شعرای برجسته استان خوزستان شب سوم ماه محرم،جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۲۰ در مسجد جامع شهرک محمد بن جعفر طیار(ع) برگزار می گردد.

shab-sher

وقت عمل رسیده زمان نظاره نیست/ در کار خیر …

داعش بترس از این همه گرد و غبارها

اصلاً به تو نیامده این گونه کارها

داعش بترس رحم به حالت نمی کنیم

داعش بترس از عجم از نیزه دارها

سید علی اشاره کند حمله می کنیم

با لشکر پیاده نظام و سوارها

کرب و بلا گرفتنت اصلاً جدید نیست

کهنه شده است بر همه این ابتکارها

سر می زنیم با “لک لبیک یا حسین ”

سر می زنیم نعره زنان با شعارها

سر می دهیم پای حسین و برادرش

سر می دهیم مثل همه سر به دارها

از ما بترس چون پسر شیر خیبریم

طوفان کنیم با دو سر ذوالفقارها

“وقت عمل رسیده زمان نظاره نیست

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست”

 

index

عصر یک جمعه دلگیر، دلم گفت

عصر یک جمعه دلگیر، دلم گفت

بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان

نرسیده است؟ چرا آب به گلدان نرسیده

است؟ چرا لحظه ی باران نرسیده است؟ و

هر کس که در این خشکی دوران به لبش

جان نرسیده است، به ایمان نرسیده است

و غم عشق به پایان نرسیده است. بگو

حافظ دل خسته ز شیراز بیاید بنویسد

که هنوز هم که هنوز است چرا یوسف گم

گشته به کنعان نرسیده است؟ دل عشق

ترک خورد; گل زخم نمک خورد; زمین

مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به

انبوه فقط برد، زمین مرد، زمین

 

ادامه مطلب ...

گفت در می زنند مهمان است ..


دانلود کلیپ شعر خوانی

شهرک محمد بن جعفر طیار(ع)


گفت: در می‌زنند مهمان است
گفت: آیا صدای سلمان است؟
این صدا، نه صدای طوفان است
مزن این خانه مسلمان است
...
مادرم رفت پشت در، اما...
 
 
گفت: آرام ما خدا داریم
ما کجا کار با شما داریم
و اگر روضه‌ای به پا داریم
پدرم رفته ما عزاداریم
پشت در سوخت بال و پر، اما

آسمان را به ریسمان بردند
آسمان را کشان کشان بردند
پیش چشمان دیگران بردند
مادرم داد زد بمان! بردند
بازوی مادرم سپر،اما

بین آن کوچه چند بار افتاد
اشک از چشم روزگار افتاد
پدرم در دلش شرار افتاد
تا نگاهش به ذوالفقار افتاد


گفت: یک روز یک نفر اما...مرهم زخم علی مرتضی در کوچه ها!

خواهد آمد..

سیب ها روی خاک غلطیدند

به نام عشق


دانلود کلیپ شعر خوانی


 

زیر باران دوشنبه بعد از ظهر

اتفاقی مقابلم رخ داد

وسط کوچه ناگهان دیدم

زن همسایه بر زمین افتاد

سیب ها روی خاک غلطیدند

چادرش در میان گرد وغبار

قبلا این صحنه را...نمی دانم

در من انگار می شود تکرار

آه سردی کشید،حس کردم

کوچه آتش گرفت از این آه

و سراسیمه گریه در گریه

پسر کوچکش رسید از راه

گفت:آرام باش! چیزی نیست

به گمانم فقط کمی کمرم...

دست من را بگیر،گریه نکن

مرد گریه نمی کند پسرم

چادرش را تکاند، با سختی

یا علی گفت و از زمین پا شد

پیش چشمان بی تفاوت ما

ناله هایش فقط تماشا شد

 

صبح فردا به مادرم گفتم

گوش کن ! این صدای روضهء کیست

طرف کوچه رفتم و دیدم

در ودیوار خانه ای مشکی است


با خودم فکر می کنم حالا

کوچه ء ما چقدر تاریک است

گریه،مادر،دوشنبه،در،کوچه

راستی! فاطمیه نزدیک است...


سید حمید رضا برقعی



واحد ادبی کانون فرهنگی هنری طیار مسجد جامع شهرک محمد بن جعفر طیار(ع)

ستاد برگزاری شب شعر عاشورایی طوفان واژه ها

پسر عمو...


حضرت زهرا(س)-شهادت


من میروم دگر ز کنارت پسر عمو

دیدار ما به روز قیامت پسر عمو

من می روم و مونس شب هات می شود

یک چاه و قبر مخفی و غربت پسر عمو

من حاضرم قسم بخورم که ندیده ام

از تو به غیر مهر و محبت پسر عمو

دنیای تو مگر که به آخر رسیده است

برخیز، جان من به فدایت پسر عمو

چشمت کجاست قطرۀ اشکی به من بده

می خواهمش برای شفاعت پسر عمو

گریه مکن فدای سرت هرچه شد، زیاد...

...کاری نبود عمق جراحت پسر عمو

شرمنده ام غلاف عدو دست من برید

بر دوش مانده بارِ خجالت پسر عمو



سید حمید رضا برقعی


واحد ادبی کانون فرهنگی هنری طیار مسجد جامع -ستاد برگزاری شب شعر عاشورایی طوفان واژه ها

شعری از حمیدرضا برقعی


شنیده می شود از آسمان صدایی که ... 
کشیده شعر مرا باز هم به جایی که ... 
نبوده هیچ کسی جز خدا، خدایی که ... 
نوشت نام تو را، نام آشنایی که ... 
  
پس از نوشتن آن آسمان تبسم کرد 
و از شنیدنش افلاک دست و پا گم کرد 
  
نوشت فاطمه، شاعر زبانش الکن شد 
نوشت فاطمه، هفت آسمان مزین شد 
نوشت فاطمه، تکلیف نور روشن شد 
دلیل خلق زمین و زمان معین شد 
  
نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است 
غزل قصیده نابی که در ازل گفته است 
  
نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد 
ز درک خاک مقام فراتری دارد 
خوشا به حال پیمبر! چه مادری دارد! 
درون خانه بهشت معطری دارد 
  
پدر همیشه کنارت حضور گرمی داشت 
برای وصف تو از عرش واژه بر می داشت 
  
چراکه روی زمین واژه وزینی نیست 
و شأن وصف تو اوصاف اینچنینی نیست 
و جای صحبت این شاعر زمینی نیست 
و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست 
  
خدا فراتر از این واژه ها کشیده تو را 
گمان کنم که تو را، اصلاً آفریده تو را 
  
که گرد چادر تو آسمان طواف کند 
و زیر سایه آن کعبه اعتکاف کند 
ملک ببیند و آنگاه اعتراف کند 
که این شکوه جهان را پر از عفاف کند 
  
کتاب زندگی ات را مرور باید کرد 
مرور کوثر و تطهیر و نور باید کرد 
  
در آن زمان که دل از روزگار دلخور بود 
و وصف مردمش الهیکم التکاثر بود 
درون خانه تو نان فقر آجر بود 
شبیه شعب ابی طالب از خدا پر بود 
  
بهشت عالم بالا برایت آماده است 
حصیر خانه مولا به پایت افتاده است 
  
به حکم عرش بنا شد در آسمان علی 
علی از آن تو باشد تو هم از آن علی 
چه عاشقانه همه عمر مهربان علی! 
به نان خشک علی ساختی، به نان علی 
  
از آسمان نگاهت ستاره می خواهم 
اگر اجازه دهی با اشاره می خواهم 
  
به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم 
کنار شعر دو رکعت نشسته بنویسم 
شکسته آمده ام تا شکسته بنویسم 
و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم 
  
به شعر از نفس افتاده جان تازه بده 
و مادری کن و این بار هم اجازه بده 
  
به افتخار بگوییم از تبار توایم 
هنوز هم که هنوز است بی قرار توایم 
اگرچه ما همه در حسرت مزار توایم 
کنار حضرت معصومه در کنار توایم 
  
فضای سینه پر از عشق بی کرانه توست 
«کرم نما و فرود آ که خانه، خانه توست»



"سروده سید حمید برقعی"

واحد ادبی کانون فرهنگی هنری طیار مسجد جامع-ستاد برگزاری شب شعر عاشورایی طوفان واژه ها